جلوه عشق

جلوه عشق

کنگره عالم واقف شیخ عبدالحسین تهرانی
جلوه عشق

جلوه عشق

کنگره عالم واقف شیخ عبدالحسین تهرانی

فقر و تنگدستی مانع فعالیت شیخ عبدالحسین نشد


 

شیخ عبدالحسین تهرانى در زمرۀ ابرارى بود که با ذکر، عبادت، نیایش و نوافل، زهد و ساده‌زیستى، از عباد صالح خداوند گشته بود. به دلیل همین وارستگى و روى آوردن به قناعت و اکتفا به امکاناتى اندک، چنان اقتدارى معنوى به دست آورده بود که از این موضع، به ترویج معروف و جلوگیرى از منکرات اهتمام مى‌ورزید و در این راستا از کارگزاران ستمگر قاجار هراسى نداشت و با صراحت، موارد تخلف و انحراف و فساد را تذکر مى‌داد و این ویژگى ضمن این‌که موجب محبوبیت اجتماعى براى ایشان شده بود، باعث گردید نه‌تنها او از حشمت کاذب پادشاهان هراسى به دل راه ندهد، بلکه سلاطین وقت، امیران و حاکمان بلاد از صولت او بیمناک بودند.(1)

 

شیخ با وجودى که مى‌توانست از برخى امکانات رفاهى برخوردار گردد و نیز افرادى بودند که از اعماق وجود حاضر بودند تمام نیازهاى او را برآورده کنند، ولى زندگى بسیار ساده و زیستن در خانه‌اى محقر را بر این وضع ترجیح داد. حاج شیخ نصرالله، برادر شیخ نقل کرده است:

شنیدم که چون شیخ عبدالحسین از عتبات عالیات، بعد از تحصیل علوم دینى به تهران آمد، به درجه‌اى گرفتار ضیق معاش بود که یک اتاق مستطیل شکل واقع در طبقه فوقانى از خانه گذر بین‌الحرمین اجاره کرده و نیم از آن را پرده کشید و همسر خود را پشت پرده منزل جاى داد و ما بقى اتاق را حصیرى گسترانید که خود در آن مى‌نشست . به جز چند کتاب، شىء دیگرى که ارزشى داشته باشد، در آن‌جا دیده نمى‌شد. به تدریج با افزایش هزینه‌هاى زندگى، مبالغى به اهالى بازار اعم از بقال، عطار و امثال آن‌ها مقروض گردید و راه دیگرى براى تأمین هزینه‌هاى معاش او وجود نداشت.(2)

البته بعدها به لطف علاقه‌مندان و توجه ویژه امیرکبیر، گشایشى در زندگى شیخ به‌وجود آمد و او در گذر مسجد جامع داراى خانه‌اى مناسب شد.(3)

با وجود این مشکلات و روبه‌رو شدن با انواع تنگدستى‌ها و محرومیت از کم‌ترین امکانات در ضمن تحصیلات، در پیشرفت علمى و فکرى او خللى به وجود نیامد و او از تلاش و جدّیت در فراگیرى علوم اسلامى باز نماند و در همه حال شکرگزار خداوند بود و این‌گونه تنگناها را آزمون الهى مى‌دانست و با جان و دل پذیراى روزهاى سخت و دردآور بود و این مقطع از دوره سازندگى و رشد را با تمام تلخى‌ها سپرى کرد؛ ایامى که به حق مشقت‌زا و طاقت‌فرسا بود.

 

-----------------

1. الکرام البرره، ج ٢، ص٧١٣.

2. رساله نوادر الامیر، به انضمام نامه‌هاى امیرکبیر، تصحیح و تدوین سیدعلى آل‌داوود، ص ٣١۴.

3. آمار دارالخلافه، به کوشش منصوره اتحادیه (نظام مافى) و سیروس سعدوندیان، ص ١۶٧.

منبع: شیخ العراقین؛ متولى عمران عتبات عالیات عراق، غلامرضا گلى زواره، مجله  فرهنگ زیارت  مهر ماه سال 1390 شماره 12 و 13

وقف درمنظرشیخ عبدالحسین تهرانی وصی امیرکبیر



شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) -شیخ العراقین بسیار متشرع و محکم و از نظر علمی ملای درجه اول بود. وی در منصب قضا هرگز تحت تأثیر شخصیت و مقام دنیوی افراد قرار نمی گرفت. امیرکبیر، شیخ العراقین را وصی خودش قرار داد. وقتی امیرکبیر کشته شد، تولیت مدرسه و مسجد ترک های تهران – که از اوقاف امیر بود – به شیخ العراقین رسید. وقتی میرزا آقا خان نوری روی کار آمد، تصمیم گرفت نام خودش را بر مدرسه و مسجد ترک ها قرار دهد. شیخ العراقین که وصی امیرکبیر بود، در این جهت با آقاخان اختلاف پیدا کرد و سرانجام طرفین مصالحه کردند که مدرسه و مسجد به نام وصی امیر یعنی شیخ العراقین باشد.

همان طور که گفته شد، شیخ العراقین تسلیم عناوین و القاب نمی شد. حتّی اگر ناصرالدین شاه هم با کسی اختلاف ملکی پیدا می کرد و به وی مراجعه می نمود، مطابق شرع حکم می کرد، لذا ناصرالدین شاه مترصد فرصتی برای دور کردن شیخ العراقین از مرکز حکومت بود.

شخص قدرت مندی بعضی از املاک امیرکبیر در عتبات را تصرف کرده بود و چون شیخ العراقین توانایی بازپس گیری املاک را نداشت، نامه ای به شاه نوشت و از او استمداد کرد.

اطرافیان شاه گفتند که الآن فرصت خوبی است که شما شیخ العراقین را برای رسیدگی املاک به عتبات بفرستید.[1]

ناصرالدین شاه در سال ۱۲۸۷ سفری به عتبات رفت و در کربلا قبر آشیخ عبدالحسین شیخ العراقین را زیارت کرد. وی در سفرنامه اش به این مطلب اشاره کرده و نوشته: «سر قبر شیخ عبدالحسین که از طرف ما متصدی رسیدگی به املاک عتبات شده بود، رفتم و فاتحه خواندم».

انتخاب شفقنا از سایت حضرت آیت الله شبیری زنجانی